۱۳۸۶ تیر ۴, دوشنبه

.خودم هستم.بفرمایید!

ابری نیست , بادی نیست , انگار هر روز دارم خودم را با چنگ و دندان بلند می کنم و خودم را پرت می کنم به فردا . همه هستند . همه چیز هست . من فقط دارم سعی می کنم فراموش کنم که بعضی چیزها بعضی کارها بعید است . دارم فراموش می کنم که توقعی هست از آدم ها , انتظاری می رود ازشان . یعنی آدم ها وقتی تااین حد خارج از جایگاهی که دارند عمل می کنند دیگر نباید انتظار خاصی ازشان داشت .زیر پا گذاشتن اصول فردی و اجتماعی وقتی این قدر راحت است دیگر چرا باید بگوییم این کار از شما بعید است . مسئولیت پذیری و حقوق متقابل انگار کشک ! نه ! دارم یاد می گیرم من هم. یاد می گیرم که با آدم ها باید همان گونه بود که با تو هستند . این رفتار آدم هاست که واکنش های ما را تغییر می دهد . خسته ام از مهربانی هایی که وظیفه تلقی شدند . مدارا بس است . هر چند باید فکر کرد , همیشه باید خوب فکر کرد ,,,


آهنگ های تازه ای دارم . آهنگ هایی که خیلی خوب هستند . و هر بار که می شنومشان باز می خواهم و می خواهم و می خواهم . شاید . شاید که باید یک دوربین دستم بگیرم و بروم از آدم هایی عکس بگیرم که نمی شناسمشان . و برای آدم هایی بنویسم که مرا نمی شناسند .


ها ! تا یادم نرفته :


به " بی نامی " که کامنت می گذارد :
من هیچ وقت برای کامنتینگم پندینگ قرار نداده ام . هر وقت خواسته ام کامنتینگ را اکتیو کرده ام و هر وقت که نخواسته ام کلا کامنتینگ را برداشته ام . من روی حرف کسی که حتی جرأت گفتن نامش را ندارد فکر نمی کنم . بهتر است برای انتقاد از در دیگری وارد شوی . خوشحال هم می شوم . خوب است ادبیات قشنگ تری برای گفتن انتقادت به کار ببری . تا من مجبور نشوم کامنت های سراسر لطفت را خذف کنم . و این در حالی است که من اصلا به حذف کامنت عادت ندارم . دیگر چه باشد که دیلیت کنم .
اگر نه ,,,
شما می توانی به گستاخی ات ادامه دهی . به هر حال تفریح خوبی است برای شما , تنوعی هم برای من . خوش می گذرد دیگر , بروید دنبال تیله بازی تان .


در پی نوشت می توانم بگویم که از این پست چه از نظر موضوعی و چه از نظر نگارشی اصلا راضی نیستم . اما نوشتم دیگر . گیر نمی دهم به خودم .


بد نیست وقتی سرمان را از روی کتاب و جزوه مان بلند می کنیم نگاهی هم به جاهایی مثل اینجا بیندازیم .

هیچ نظری موجود نیست: