۱۳۸۶ خرداد ۱۶, چهارشنبه

خیس

این روزها هیچ آدمی برایم برجسته نمی شود . همه در یک سطح هموار بدون فراز و نشیب کنار هم ایستاده اند . باشد , وقتی همه خوابیدند چراغ اتاقم را خاموش می کنم تا باریکه ی نوری که از لای در بیرون می زند آزارشان ندهد . وظایفم را انجام می دهم . دختر خوب و مطیعی هستم . "چشم " می گویم . فقط بگذارید حواسم به خودم باشد .

پ.ن : های جماعت ! اگر سعی کنید مثل خودتان بنویسید این طور ابتکارها نابود نمی شوند . اگر آرشیو کسی را به قصد تقلید زیر و رو نکنید قطعا این قدر تابلو توی ذوق نمی زنید . هر کسی می تواند این حرفم را به خودش بگیرد . هر کسی .

هیچ نظری موجود نیست: