۱۳۸۶ خرداد ۲۳, چهارشنبه

دیدی زمین من مربع بود ؟!

دیدی ؟! دیدی تقصیر تو شد ؟! دیدی زمین من مربع بود ؟! دیدی آخر صیقل نخوردم من ؟! بگذار پوست نازک روی نبض مچ دست چپم را نفس بکشم . کمی بوی خودم را می دهد . دیدی تو اشتباه کردی ؟! زمین من مربع بود . دیدی صدایم مُرد ؟! دیدی نفسم گرفت ؟! دیدی کمرم تا شد ؟! حالا بگو زمین ما گرد است . خیسی چشمانم را با پشت دست پاک کردم . تو برق خیسی را دیدی و هیچ نگفتی ؟! حالا بنشین هی سنباده بزن تیزی اضلاع زمین مرا .

هیچ نظری موجود نیست: