.:: طلوعی تا فردا ::.
۱۳۸۶ دی ۲۰, پنجشنبه
این آفتاب سرما خورده با نفس های مریضش حال مرا به هم می زند و
فکر می کنم که : به چیزهایی که دارند هجوم می آورند ، نیاز هست که حضور داشته باشند,
و
خواست من اجازه نمی دهد.
و = در حالی که
پ.ن : دقیقاً در چه حالی که ؟
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی