شش و نیم عصر بود که خسته از دفتر در آن شلوغی خیابان شریعتی و ترافیک ناشی از آمدن چهار رییس جمهور که بر ترافیک عادی و همیشگی اضافه شده بود ، خودم را دوان دوان به دم در دانشگاه رساندم و با بچه ها رفتیم «جشنواره بينالمللي سينما حقيقت» برای دیدن مستند "تهران انار دارد"
هی در ذهنم مرور می کردم که ماه چندم سال هستیم و شک می کردم نکند بهمن ماه است و زمان جشنواره ی فجر ؟!
سر پا و دم در سالن و در حال پرس شدن و حالت تهوع شدید از شدت گرما و روی نوک پا ایستاده وناسزا گفتن به بلندقد ها . در حالی که چشم هایت میان سیاهی ها دنبال حفره ای می گردد تا
نور فیلم به چشمش برسد . یاد فیلم دیدن توتو افتادم در سینما پارادیزو .
که عجب دوست داشتم این فیلم را .
اما با این حال "تهران انار ندارد" -که پوستری از آن در اینترنت پیدا نکردم- می ارزید واقعاً . یک مستند دوست داشتنی و ریتمیک و صریح و خیلی خوب و راستی موسیقی متن و تدوین عالی کار شده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر