.:: طلوعی تا فردا ::.
۱۳۸۶ مرداد ۳۰, سهشنبه
صبح های بی پنجره و شب های بی ساعت
این روزهایم شبیه دستان بی انگشتی است که مشت نمی شود و کف دست انگشتر عقیق گرد و درشت و قشنگ من که جایی ندارد برای جلوه گری . این دست مال من باشد . احتمالاً . این روزها مال من اند . حتماً .
چند روز دیگر به سفر می روم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر