۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

هر از چندی وبلاگستان روی ویبره می رود و بحثی مطرح می شود و عده ای پست بخصوصی را پرچم می کنند و در گودر هایشان آن پست را شیر می کنند و در پست های بعدیشان به حمایت و تشویق می پردازند . بعد عده ای دیگر اگر خیلی محترم و با کلاس باشند از کسی نام نمی برند و با هوشمندی حیرت برانگیزی ، مقدار متنابهی ناسـزا به همان فرد یا پست مورد نظر حواله می کنند . سبک دیگری هم وجود دارد که وبلاگنویس با زبان دریده و بی پروای خود ، حجم عظیمی از اصطلاحات چاله میدانی و لمپنی را در پست خود به کار می برد و ادعا می کند که من از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسم و چه کسی به من گفته بالای چشمم ابروست و من آدم خیلی جالبی هستم و آینه می گیرم جلوی هر کسی که ناسزایم گفت و بد و بیراه به سویم پرتاب کرد . و در حالت حاد ، وبلاگنویس به صورت خیلی جالب تری می گوید که اگر بدم گفتید ، من بدترش را می گویم و من خیلی بلدم و من از شما خیلی بی ادب تر و بد دهان تر هستم و الخ .


من ، خودم را در هیچ کدام از مواردی که تاکنون به بحث و شورش ختم شده است صاحب نظر نمی دانم و ادعایی هم در این باره ندارم . اصل صحبتم این است که وبلاگ ها و اصولاً جامعه ی مجازی یک هاله ای اطراف ما می سازد که باعث می شود ، خیلی ادعایمان بشود و حرکت های نمادینی هم در جهت همان ادعاها انجام دهیم . اما نه در واقعیت ... هرگز نه در واقعیت . که در همان جامعه ی مجازی و یا همان وبلاگستان خودمان . خلاصه بگویم ، فارغ از موضوع بحث و گفتمان هایی که به راه می افتد که البته شخصاً ترجیح می دهم از آنها با عنوان "بـازی های سرگرم کننده برای اوقات فراغت" یاد کنم ، حرفی را بزنیم یا ادعایی را بنویسیم که در عالم واقع و ملموس هم معتقد به آن باشیم و یا دست کم در زندگی شخصیمان به آن روش عمل کنیم . بعد فکر می کنم هر کسی از فردا بلندگو دست نگیرد و این حرف ها را توی بوق بگذارد و یک عده هم برایش کف بزنند .

نکته ای هم من باب موضوعات مطرح شده بگویم که ، علیرغم طرح بسیاری مسائل تابو و یا مسائلی که روی آنها نظر همگانی و یا تعصب خاص وجود دارد ، اما نظریه پردازی در این خصوص نه در قدمت ِ نداشته ی این قبیل بحث ها در کشورمان می گنجد و نه با بسیاری از شئون عرفی و شرعی ما تطابق دارد . یا به عبارتی صریح تر ، با بسیاری از این شئون در تعارض است . و همان فرهنگ و جامعه و عرفی که می گوییم چرا این مسائل در بعد عملی برایش جا نیفتاده ، طرح این مسائل و سپس پرداختن به آن توسط عده ای که کارشناسی لازم را ندارند هـم در ظرفیتش نمی گنجد و یا به بی احترامی و بی حرمتی ختم می شود و خلط بحث پیش می آید و روند آن هم از مسیر علمی خود خارج می شود .

توضیح اینکه ، اگر بنده اشتباه می کنم و اصلاً بحث ها جنبه ی علمی ندارند که من همین جا از اینکه با پابلیش این پست خودم را کمی درگیر روال بـازی تان کردم عذر می خواهم و همین جا از دوست بعدی مان می خواهم که تاس بیندازند و بازی را از سر بگیرند . اگر هم که قـرار بر این است که بحث به شکل گفتمانی و با حفظ شئون فردی و اخلاقی باشد ، به صراحت می گویم ، این لحن و ادبیات و به خصوص فضا ، اصلاً مناسب اینچنین موضوعاتی نیست . و فکر هم نمی کنم که هیچ یک از کارشناسان و صاحب نظران و پژوهشگران این حوزه از تجربه های فردی و شخصی خود بگویند و از این روش خوانندگان خود را آگاه و راهنمایی کنند .


پ.ن : صراحتاً عرض می کنم که این پست هیچ مخاطب خاصی ندارد و در عین حال همه می توانید به خودتان شک کنید .


پ.ن2 : لطفاً غر نزنید که چرا کامنتینگ وبلاگت را برای اکثر پست ها اکتیو نمی کنی ، اگر حرفی دارید ، ایمیل من این گوشه ، درست زیر دکمه ام گذاشته شده است ، می توانید به خودتان زحمت بدهید و نظر خود را به صورت ایمیلی برای من ارسال کنید . قطعاً بی پاسخ نمی ماند .