۱۳۸۶ دی ۱, شنبه

به دعوت سارای اسپریچو :


من این روزا اینا رو دوست داشتم و دوست می دارم و اینا :

1. تمام صبح هایی که کلاس می پیچونم و می گیرم می خوابم تا ظهر .
2. این سی دی جدیده که پر از اُلد سانگه و محشره و حامد سلکشن درست کرده .
3. چای های بعد از 12 نصف شب که خودم دم می کنم و برای مامان هم می ریزم
4. تمام عصرهایی که نمی خواد تو صف تاکسی و اتوبوس بایستم چون هدا می یاد دنبالم و تا خونه رو صندلی ماشین لم می دم و آهنگ های معرکه گوش می دیم .
4. امتحان نیم ترم کباری که فهمیدم از پنج ، سه شدم با یه بار خوندن اون هم به زور
5 . " هیس " خوردن با مائده تو حیاط دانشگاه
6. شال گردن خوشرنگم با اون خط خط های زردش
7 . رسانکی که دارد راه می افتد و ریپورت نویسی برایش
8. اس ام اس های فاطمه از مالزی
9. عکس و عکس بازی
10 . نیو فلدر سیکس روی دسکتاپ
11 . بابا که بین روزها بهم زنگ می زنه و می گه فقط خواستم حالتو بپرسم
12 . انجمن صنفی روزنامه نگاران
13 . غیرمنتظره های خوشایندی که برام پیش می یاد یهو
14 اس ام اس نوشین که خبر تبرئه ی سه تا بچه های امیرکبیر رو بهم داد
15 . این کتاب جدیده
16 . کانورس آل استار خوشرنگ جدیدی که خریدم
17 . رادیاتور داغ کنار در ورودی دانشگاه که سردمه می رم روش می شینم
18 . دیوونه بازی با بچه های هدف دار
19 . هراتس که یکهو می گوید حس می کند دلم برات تنگ شده , ستیز
20 . لبخند های نانکلی تو آموزش وختی بهش سلام خسته نباشید می گم - فک کن ! - توهم .
21 . " یه چیزی تو مایه های " گفتن های مائده
22 . مامان که بهم زنگ می زنه می گه بیا برات نون سنگک داغ خریدم
23 . دعاهای اس ام اسی که هر روز بابا برام می فرسته .
24 . " لاین کینگ " گفتن های هدا بهم
25 . از راه که می رسم ، الهه می گه مشقامو تموم نکردم ، ابروهامو که بالا می برم می خنده می پره بغلم می گه : شـــــــــــوخـــی کردم
26 . " ما خوب نمی شیم " گفتن های جلال
27 . این لحاف سبز و زرده که خیلی گرمه و تازه مامان برام خریده
28 . زی نشینی و بعدش شیش و هشت گوش دادن تو ماشین
29 . چشمامو که می بندم و سرمو از ماشین می برم بیرون و باد یخ می زنه به پیشونی و سر و صورتم و بعدش سر درد می گیرم بدجور .
30 . اخبار نخوندن و نشنیدن چند روزه برای بازیابی اندکی آرامش که مثل از دنیا بی خبرها بودم .
31 . ریفرش کردن مدام پروفایل یاهو سیصد و شصت
32 . ایستک هلو با ساندویچ بدمزه ی دانشگاه
33 . جزوه ی نظریه یک اَم با پاشا - فک کن درس اختیاری رو با پاشا ورداشتم ! - که از بس کامله قربون صدقه اش می رم
34 . صبح ها که تو کوچه آقای نادر رفتگر رو می بینم سلام می کنم هی حال بابا مامانو می پرسه ازم ، خنده ام می گیره .
35 . پل شریعتی
36 . اس ام اس های پر از دو نقطه ستاره ی نرگس که حالمو خوب می کنه
37 . " پـــِــخ " گفتن رو سر و صورت این و اون
38 . الهه که می یاد می گه ستاره و بیست و اینا گرفته بعد با ذوق تعریف می کنه
39 . گریه ی یکباره ی بلند و طولانی ِ بعد از دیدن اون خواب وحشتناک و زجرآور .
40 . لحظه هایی که یکهو حس می کنم آدم بدی نیستم خیلی ، خوب ام تا یه حدی ، آروم می شم .
بازم هست ، حال ندارم دیگه بنویسم . کلاً چیزای کوچیک کوچیک بیشتر از اتفاق های بزرگ خوشحالم می کنه . این روزا ؟ نه کلاً ، یعنی معمولاً این طوریه .

اینم از این .

هیچ نظری موجود نیست: