۱۳۸۶ تیر ۱۶, شنبه

من خواب های خود را آشفته کرده ام .

اینجا هیچ چیز تازه ای نیست .
همان گرد و خاک و غبار گرفته هاست .
همان خلوت و خواب و رخوت است .
بچه ها شما بازی کنید .
من خوابم می آید .

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بچه ها ! شنیده اید که ؟ هم میهن که رفت حالا امروز هم کافه تیتر تمام شد .
گفتم که من باید بخوابم ,,,
من در کل باید مدت زمان زیادی را بخوابم .

هیچ نظری موجود نیست: